تعبیر عـــــــــــــــــــــشـــــــــــــــــق!!!

ساخت وبلاگ

عشق تعابیر و تعاریف مختلف و فراوانی دارد، یک نوع از آن را بیان میکنم:

وقتی يه روز ديدي خودت اينجايی و دلت يه جای ديگه … بدون كه كار از كار گذشته و تو عاشق شدي

طوری ميشه كه قلبت فقط و فقط برای عشق می تپه ، چقدر قشنگه عاشق بودن و مثل شمع سوختن

همه چي با يک نگاه شروع ميشه

اين نگاه مثل نگاهای ديگه نیست ، يه چيزی داره که اونای ديگه ندارن ...

محو زيبايی نگاهش ميشی ، تا ابد تصوير نگاهش رو توی قلبت حبس می كنی ، نه اصلا

میزاريش توی يه صندوق ، درش رو هم قفل می كنی تا كسی بهش دست نزنه.

حتی وقتی با عشقت روی يه سكو میشينی و برای ساعتهای متمادی باهاش حرفی نمی زنی ، وقتی ازش دور ميشی احساس می كنی قشنگترين گفتگوی عمرت رو با كسی داری از دست ميدی.

می بينی كار دل رو؟

شب میایی كه بخوابی مگه فكرش میزاره؟! خلاصه بعد يه جنگ و

جدال طولانی با خودت چمشاتو رو هم میزاری ولی همش از خواب ميپری ...

از چيزی ميترسی ...

صبح كه از خواب بيدار ميشی نه می تونی چيزی بخوری نه می تونی كاری انجام بدی ، فقط و فقط اونه كه توی فكر و ذهنت قدم ميزنه

به خودت ميگی ای بابا از درس و زندگی افتادم ! آخه من چمه ؟

راه می افتی تو كوچه و خيابون هر جا كه ميری هرچی كه ميبينی فقط اونه ، گويا كه همه چی از بين رفته و فقط اون مونده

طوری بهش عادت ميكنی كه اگه فقط يه روز نبينيش دنيا به آخر ميرسه

وقتی با اونی مثل اينكه تو آسمونا سير ميكنی وقتی بهت نگاه میکنه گويا همه دنيا رو بهت ميدن

گرچه عشق نه حرفی مي زنه و نه نگاهی میكنه !

آخه خاصيت عشق همينه آدم رو عاشق ميكنه و بعد ولش ميكنه به امون خدا

وقتی باهاته همش سرش پائينه

تو دلت ميگی تورو خدا فقط يه بار نگاهم كن آخه دلم واسه اون چشمای قشنگت يه ذره شده

ديگه از آن خودت نيستی

بدجوری بهش عادت كردی ! مگه نه ؟ 

يه روزی بهت ميگه كه میخواد ببينتت

سراز پا نميشناسی حتی نميدونی چی كار كنی ...

فقط دلت شور ميزنه آخه شب قبل،توی خواب، اونو ديدی...

خواب ديدی که همش از دستت فرار ميکنه ...

هيچوقت براش گل رز قرمز نگرفتی ...چون بهت گفته بود همش دروغه تو هم نخواستی فکر کنه تو دروغ ميگی آخه از دروغ متنفره ...

وقتي اون رو ميبينی با لبخند بهش ميگی خيلی خوشحالی که امروز ميبينيش ...

ولی اون ...

سرش رو بلند ميكنه و تو چشمات زل ميزنه و بهت ميگه

اومدم بهت بگم ، بهتره فراموشم كنی !

دنيا رو سرت خراب ميشه

همه چی رو ازت ميگيرن همه خوشبختيهای دنيا رو

بهش ميگی من … من … من

از جاش بلند ميشه و خيلی آروم دستت رو ميبوسه ميذاره رو قلبش و بهت ميگه خيلی دوستت دارم وبرای هميشه تركت ميكنه

ديگه قلبت نميتپه ديگه خون تو رگهات جاری نميشه

يه دفعه صدای شكستن چيزی مياد

دلت ميشكنه و تكه های شكسته شدش روی زمين ميريزه

دلت ميخواد گريه کنی ولی يادت می افته بهش قول داده بودی که هيچوقت به خاطر اون گريه نميکنی چون ميگفت اگه يه قطره اشک از چشمای تو بياد من خودم رو نميبخشم ...

دلت ميخواد بهش بگی چقدر بی رحمی که گريه رو ازم گرفتی ولی اصلا هيچ صدايی از گلوت در نمياد

بهت ميگه فهميدی چی گفتم ؟با سر بهش ميگی آره!...

وقتی ازش ميپرسی چرا؟؟؟

ميگه چون دوستت دارم!

انگشتری رو که تو دستته در مياری آخه خيلی اونو دوست داره بهش ميگی مال تو ...

ازت ميگيره ولی دوباره تو انگشتت ميکنه ...ميگه فقط تو دست تو قشنگه...

بعد دستت رو محکم فشار ميده و تو چشمات نگاه ميکنه و...

بعد اون روز ديگه دلت نميخواد چشمات رو باز كنی

آخه اگه بازشون كنی بايد دنيای بدون اون رو ببينی

تو دنيای بدون اون رو ميخوای چیكار ؟

و برای هميشه يه دشكسته باقی ميمونی

دلشكسته ای كه تنها چاره دردش تويی...

 

میگویم:

عشق مقدس است اما در زمانه ای که عشق را در هوا و هوس میبینن دیگر جایی برای عاشق شدن نیست،مخصوصآ وقتی دو طرف به عشق اعتماد نداشته باشند.

این دوره، دوره ایست که باید رابطه ها را در سطح علاقه و دوستی نگه داشت و نباید اجازه داد تا قدم در سرزمین عشق بگذارد.

البته از نظر من علاقه و دوست داشتن بهتر از عاشقیست. وقتی علاقمند هستی میتوانی از روی عقل تصمیم بگیری اما وقتی عاشقی این دل هست که تصمیم میگیرد البته تصمیم که چه عرض کنم بلکه اجرا میکند . . .

پس بیاییم در این زمانه عاشق نشویم ، چرا که خیلی ها جنبه عشق را ندارند.

و 

همـــــــــــــــــین خوبـــــــــــــــــــــــــه

معنای" عشق " از نظر قرآن و روایات چیست و رابطه آن با "عقل " چگونه است ؟...
ما را در سایت معنای" عشق " از نظر قرآن و روایات چیست و رابطه آن با "عقل " چگونه است ؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : romromeh بازدید : 189 تاريخ : دوشنبه 15 خرداد 1396 ساعت: 23:06